زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه

تاریخ بلعمی

تاریخِ بَلْعَمی، کتابی به زبان فارسی در تاریخ عمومی اثر ابوعلی محمد بلعمی (د 363ق / 974م) که در واقع، ترجمه و خلاصه‌ای است از تاریخ طبری اثر محمد بن جریر طبری (د 310ق / 923م). ابوعلی در 352‌ق به دستور منصور بن نوح سامانی ترجمۀ تاریخ طبری را آغاز کرد (بلعمی، تاریخ، 2؛ مجمل...، 180).
تاریخ بلعمی را به لحاظ موضوع می‌توان به دو بخش کلی تقسیم کرد: بخش اول که با آغاز آفرینش عالَم شروع می‌شود و با داستان خلقت آدم، سرگذشت سلسلۀ پادشاهان در ایران و روم، زندگی پیامبران الاهی و آغاز مسیحیت ادامه می‌یابد و با پادشاهی یزدگرد شهریار پایان می‌پذیرد. در تألیف این بخش وقایع مهم، سلسله‌های پادشاهی و شخصیتها موردتوجه بوده است. بخش دوم با ذکر انساب پیامبر(ص) آغاز می‌شود و دوران بعثت، هجرت، غزوه‌های پیامبر اکرم(ص)، خلفای راشدین، دورۀ بنی‌امیه و دوران عباسیان را در برمی‌گیرد. در این بخش، پس از هجرت پیامبر(ص) روش تألیف برخلاف بخش نخست، بر مبنای تسلسل سنوات (سالشمار) است و وقایع تاریخی سال به سال روایت می‌شود (نک‍ ‍: ص 1-10، 1209، نیز تاریخ‌نامه…، 1 / 1 بب‍ ‌).

اهمیت تاریخ بلعمی

این کتاب هم از نظر تاریخی و هم از نظر ادبی ارزشی ویژه دارد. به لحاظ تاریخی بخش اول این کتاب از منابع مهم تاریخ اساطیری ایران به شمار می‌آید. برطبق مندرجات این بخش، دوران اساطیری با پادشاهی کیومرث آغاز می‌شود و با پادشاهی هوشنگ، طهمورث، جمشید، ضحاک و فریدون ادامه می‌یابد. می‌توان این بخش از تاریخ بلعمی را تاریخی توصیفی به شمار آورد که از مجموعۀ داده‌های فرهنگ شفاهی و کتبی مردم ایران فراهم آمده است (بلوکباشی، 39). در بخش تاریخی نیز این کتاب از منابع عمدۀ تاریخ ساسانیان است. کریستن‌سن در تألیف کتاب ایران در زمان ساسانیان از این کتاب استفادۀ بسیار کرده است (نک‍ ‍: ص 89-90).
بخش دوم کتاب از منابع درجۀ اول تاریخ اسلام محسوب می‌شود. وجود نسخه‌های خطی بسیار و ترجمه‌های متعدد از این کتاب در دوره‌های مختلف، بیانگر توجه به این اثر و گویای اهمیت آن در طول تاریخ اسلام است (دربارۀ نسخه‌ها و ترجمه‌‌ها، نک‍ ‍: دنبالۀ مقاله).

ارزش ادبی

محمدتقی بهار معتقد است که ترجمۀ تاریخ و تفسیر طبری مهم‌ترین آثاری است که در زمینۀ تحول و پیشرفت نثر فارسی در دولت سامانیان نوشته شده است (سبک‌شناسی، 1 / 168).
این کتاب یکی از نخستین کتابهای مفصل بازماندۀ فارسی است و به همین سبب، از منابع اصلی مطالعه و پژوهش در تاریخ زبان فارسی نیز محسوب می‌شود. اهمیت نثر این کتاب تا بدانجا ست که در تقسیم‌بندی دوره‌های نثر فارسی، گاه به نثر دورۀ سامانی نثر بلعمی می‌گویند (همان، 1 / 19-22؛ شمیسا، 26). با وجود شباهت نثر کتاب به نثر پهلوی و نیز با وجود تأثیر مستقیم نثر عربی در آن، نثر بلعمی دارای ویژگیها و مزایایی است که آن‌را از هر دو نثر پهلوی و عربی کاملاً ممتاز می‌سازد (بهار، همان، 1 / 285). بلعمی کوشیده است که در ترجمه اسلوب نگارش فارسی را از دست ندهد و برای واژگان عربی معادلهای فارسی بیابد و به همین سبب، لغات عربی متن اندک، و نثر کتاب در نهایتِ سادگی و فصاحت است. داستان بهرام چوبین که از افزوده‌های بلعمی است، به لحاظ شمار اندک لغات عربی، سادگی و شیوایی درخور توجه است و از این جهات بر سایر فصلهای کتاب رجحان دارد (همان، 1 / 22، 236، 285، 286- 287، نیز مقدمه…، 6).
ویژگیهای بارز نثر بلعمی عبارت‌اند از سادگی و روانی، تفصیل و اطناب در ذکر وقایع، کوتاه بودن جمله‌ها، استفاده نکردن از سجع و موازنه، به کار بردن نوادر لغات و ترکیبات کهن، آوردن مترادفات، جمع بستن کلمات عربی با نشانه‌های جمع فارسی مانند ندیمان، اسیران، خلیفتان، مَلِکان، عاملان و جز آنها به جای ندما، اسرا، خلفا، ملوک و عمال… (همو، سبک‌شناسی، 1 / 303، 349، 401، 2 / 10، 3 / 70؛ شمیسا، همانجا؛ درخشان، 650-663).

تفاوت تاریخ بلعمی با تاریخ طبری

ترجمۀ بلعمی با تاریخ طبری تفاوتهای بسیار دارد. هرمان اته بر آن است که تصرفات بلعمی در تاریخ طبری بیش از حد مجاز است (ص 280)، اما باید گفت که روش بیشتر مترجمان دوره‌های اول اسلامی چنین بوده است که به ترجمۀ تحت‌اللفظی پای‌بند نبوده‌اند و ترجمۀ آنها آزاد، و همراه با افزودن شواهد و امثال گوناگون بوده است (شهابی، 473-474).
تفاوتهای عمدۀ ترجمۀ بلعمی با تاریخ طبری را می‌توان چنین طبقه‌بندی کرد:
1. روش طبری در نگارش تاریخ روش محدثان است که بر طبق آن، اسناد هر واقعه ذکر می‌شود تا سرانجام، به ناقل اصلی برسد (سجادی، 119)، اما بلعمی نام راویان و سلسله اسناد را حذف کرده، و از روایتهای مختلف فقط یک روایت مرجح را برگزیده است و هر جا که روایتی را ناقص یافته، آن را از مآخذ دیگر نقل کرده، و متذکر شده است که این افزودگی از مترجم است، و در واقع با این عمل، شیوۀ روایی طبری را به شیوۀ ترکیبی تغییر داده است (بهار، همان، 2 / 10؛ سجادی، 41، 43؛ نیز نک‍ : بلعمی، تاریخ‌نامه، 2 / 841).
2. تاریخ طبری از آغاز آفرینش تا حوادث سال 302ق را شامل می‌شود، اما بلعمی ذکر حوادث تاریخی را تا سال 355ق ادامه داده است.
3. مقدمۀ مفصل دربارۀ آغاز تاریخ و گزارش داستان بهرام چوبین در سلطنت هرمز که کامل‌ترین گزارشِ برجای مانده در این زمینه است، از افزوده‌های بلعمی است و در تاریخ طبری مذکور نیست (بهار، همان، 1 / 287، 2 / 10؛ نیز نک‍‍ : بلعمی، تاریخ، 1077- 1089).
4. بلعمی به ویژه در تفسیر آیات، گاه به نرمی و گاه به شدت به طبری اعتراض می‌کند و آن تفسیری را می‌آورد که خود آن‌را مرجح می‌داند (بلعمی، همان، 192-196، 323، 333-334، 418-419، 429؛ زنجانی، 673- 679).
5. بلعمی درپاره‌ای موارد، وقایع تاریخی را که به ترتیب نیامده است، مرتب می‌کند و یا اخباری را که در تاریخ طبری به صورت پراکنده ذکر شده است، با افزودن مطالبی از منابع دیگر به صورت فصلی مستقل در ‌آورده است (نک‍ ‍: همان، 323، 724، نیز تاریخ‌نامه، 2 / 1006). همچنین اخبار و قصصی را که طبری نیاورده، یا به ایجاز آورده است، به تفصیل گزارش می‌کند (بلعمی، تاریخ، 772-774).
6. بلعمی نامها و حوادثی را که به وقایع تاریخی لطمه‌ای نمی‌زند، حذف ‌کرده است (تاریخ‌نامه، 3 / 1468).
7. از مقایسۀ تاریخ بلعمی و تاریخ طبری روشن می‌شود که در بسیاری از موارد، بلعمی بدون کمترین اشاره، مطالبی را که نادرست دانستـه، تغییر داده است، مثـل تاریخ درگذشت خلیفۀ دوم، عمر، نسبِ ابوبکر، و نامهای دبیران، بندگان و زنان پیامبر(ص) (نک‍ : همان، 3 / 1515- 1519، 1530، 1546).
کارا دو وو معتقد است که دو عامل موجب توفیق و رواج تاریخ بلعمی شده است (1 / 91، 92): نخست، اختصار و اجمال در برابر تفصیل تاریخ طبری که نسخه‌برداری از آن را دشوار می‌سازد؛ دوم، تغییراتی که بلعمی در شکل و شیوۀ حکایات داده است. نیز به نظر وی، توفیق تاریخ بلعمی موجب شد که تاریخ طبری، حداقل نزد ایرانیان، تا حد زیادی به فراموشی سپرده شود و نسخه‌برداری و ترجمه از تاریخ بلعمی رواج بیشتری پیدا کند.

مترجم یا مترجمان تاریخ بلعمی

برخی از محققان برآن‌اند که ابوعلی بلعمی نه مترجمِ تاریخ بلعمی، بلکه سرپرست مترجمان این اثر بود. نخستین‌بار قزوینی در تعلیقات چهار مقاله (ص 24) این احتمال را مطرح کرد و پس از آن، روشن در مقدمۀ تاریخ‌نامۀ طبری (1 / 1- 28) بر این اساس که نسخه‌ها و روایتهای موجودِ تاریخ بلعمی یکدست نیست و اختلافات بسیار فاحش دارد، انتساب این اثر را به بلعمی نادرست شمرد.
اما به عقیدۀ برخی دیگر که استوارتر به نظر می‌رسد، مترجم تاریخ بلعمی، ابوعلی بلعمی است و اختلافات فاحش نسخه‌ها نتیجۀ تصرفات بی‌رویۀ ناسخان و حاشیه‌نویسان است. بهار که در پی بررسی نسخه‌های متعدد ترجمۀ تاریخ بلعمی به ‌نتیجۀ مذکور رسیده است، می‌گوید: این نظر که ترجمۀ کتاب از سوی چند مترجم به سرپرستی بلعمی صورت پذیرفته، معقول به نظر نمی‌رسد (مقدمه، 7- 8).

نسخه‌ها و چاپهای تاریخ بلعمی

 گزارش محققان از نسخ خطی این کتاب نشانگر کثرت نسخه‌های خطی، و اختلاف بسیار عمیق آنهاست (نک‍ : استوری، 427-434؛ منزوی، 6 / 4125- 4129؛ بهار، همان، 7- 18). ظاهراً کهن‌‌ترین نسخۀ موجود تاریخ بلعمی متعلق به نیمۀ محرم 586 است که در سلسله انتشارات نسخه‌های عکسی بنیاد فرهنگ ایران با مقدمه و معرفی مجتبى مینوی در 1345ش، منتشر شده است (پروین گنابادی، 69؛ نیز نک‍ : منزوی، 6 / 4126).
در 927ق واحدی بلخی این کتاب را به ترکی جغتایی، و در 935-937ق خضر بن خضر آمِدی آن را به عربی ترجمه کرد. زُتنبرگ (د 1914م) و دوبو این اثر را به فرانسه برگرداندند و بین سالهای 1867-1874م در پاریس در 4 جلد منتشر کردند (استوری، 437؛ براون، 1 / 539).
این کتاب در 1291ق، در لکهنو چاپ سنگی شد که بسیار مغلوط و مشوش است (مشار، 1 / 1098؛ طاهری، 245). در 1337ش منتخبی از این کتاب که شامل بخشهایی از تاریخ ایران است، به‌کوشش محمدجواد مشکور در تهران به چاپ رسید (مشار، 1 / 1280؛ پروین گنابادی، 81) و سرانجام، بخش اول آن ــ کـه شامل آغاز آفـرینش تا پادشاهـی یزدگرد شهـریار است ــ به تصحیح محمدتقی بهار و به کوشش محمد پروین گنابادی از سوی وزارت فرهنگ منتشر شد (1341ش). بخش دوم این کتاب که با ذکر انساب پیامبر (ص) آغاز می‌شود و با خلافت المسترشدبالله پایان می‌یابد، با عنوان تاریخ‌نامۀ طبری به‌کوشش محمدروشن در 3 مجلد در 1366ش انتشار یافت. 

مآخذ

اته، هرمان، تاریخ ادبیات فارسی، ترجمۀصادق رضازاده شفق، تهران، ‌1337ش؛ استوری، چ. ا.، ادبیات فارسی، ترجمه به روسی: یو. ا. برگل، ترجمۀ یحیى آرین‌پور و دیگران، تحریر احمد منزوی، تهران، 1362ش؛ براون، ادوارد، تاریخ ادبی ایران، ترجمۀ علی پاشا صالح، تهران، 1356ش؛ بلعمی، محمد، تاریخ، به کوشش محمدتقی بهار و محمد پروین‌گنابادی،، تهران، 1341ش؛ همو، تاریخ‌نامۀ طبری، به کوشش محمدروشن، تهران، 1366ش؛ بلوکباشی، علی، نقد و نظر، تهران، 1377ش؛ بهار، محمدتقی، سبک‌شناسی، تهران، 1353ش؛ همو، مقدمه بر تاریخ (نک‍‌‍‍ : هم‍ ، بلعمی)؛ پروین گنابادی، محمد، مقدمه بر تاریخ (نک‍‌‍‍ : هم‍ ، بلعمی)؛ درخشان، مهدی، سبک نثر بلعمی، تهران، 1369ش؛ روشن، محمد، مقدمه بر تاریخ‌نامۀ طبری (نک‍‌‍‍ : هم‍ ، بلعمی)؛ زنجانی، برات، تاریخ طبری از دیدگاه بلعمی، تهران، 1369ش؛ سجادی، صادق و هادی عالم‌زاده، تاریخ‌نگاری در اسلام، تهران، 1380ش؛ شمیسا، سیروس، سبک‌شناسی نثر، تهران، 1379ش؛ شهابی، علی‌اکبر، «خاندان بلعمیان»، یغما، 1351ش، س 25، شم‍ 8؛ طاهری‌عراقی، احمد، «بلعمی، ابوعلی»، نامۀ انجمن کتابداران ایران، 1353ش، دورۀ 7، شم‍ 2؛ قزوینی، محمد، تعلیقات بر چهار مقالۀ نظامی عروضی، به کوشش محمد قزوینی و محمدمعین، تهران، 1333ش؛ کارا دو وو، برنار، متفکران اسلام، ترجمۀ محمدرضا شجاع رضوی، تهران، 1374ش؛ کریستن‌سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ رشید یاسمی، تهران، 1332ش؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318ش؛ مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران، 1350ش؛ منزوی، خطی.  

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.